۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

نيما، كلاغ، ماهي گنده


نور خوشرنگ شمع، شيشه اسميرونف روي ميز، كلاغ و نيما مست وپاتيل
كلاغ : ديروز يه ماهي گنده گرفتم. تو دل ماهي گنده يك ماهي كوچيك بود، تو دل ماهي كوچيكه هم، يه ماهي ريز بود، پس اينجوري فقط ماهي اي كه از همه بزرگتره چاق مي شه، فكر مي كني بين مردم هم چنين آدمهاي هستند؟
نيما در حالي كه به سيگار پك مي زنه : يه پيك ديگه بريز.



غارغار : تاريخ دروغگو يعني همين ديگه، 60 سال از 28مرداد 32 گذشت، باز ما نفهميديم كودتا بود يا رستاخيز!!.
غارغار : خدا رحم كنه... عكسهاي چرنوبيل رو ديدين؟!!

۳ نظر:

غریبه 89 گفت...

یه پیک هم واسه ما میریختی چیزی ازت کم می شد ؟.. :-))

مهرشاد گفت...

توصیفی به غایت زیبا و تامل برانگیز...
زیبا بود نیما جان/

منم یه پیک... (;

پوریا گفت...

چرنوبیل هم چرنوبیل های قدیم. الان یه جوری ادم رو جر می دن که ادم با خودش فکر می کنه چرنوبیل هم انقدر که می گن بد نبود ها...