۱۳۸۹ مرداد ۲۵, دوشنبه

اين متن براي اطلاع دوستان است و ارزش ديگري ندارد .

تو بلاگفا كمرم درد گرفت از بس كه دولّا دولّا راه رفته ام . به خيال خودم خواستم قامتم به چشم نيايد تا مبادا آقايان مدير بلاگفاي وطني بهانه اي پيدا كنند براي توبيخي ... اما مي ترسم اينجا هم نگذارند كمر راست كنم ! نمي دانم كار درست كدام است اما دوست دارم در اينجا اصولي تر و حرفه اي تر كار كنم(زهی خیال باطل).
اگر از چگونگي نقل مكان بخواهيد بدانيد ، خب كار آساني نبود . يعني براي آدمي به كم سوادي من، سر و كله زدن با اين سايتها و سر درآوردن از تو در توي اطلاعات آنها، بسيار دشوار و گيج كننده است .
اما اگر هم چنان و هنوز زنده مانده ام بخاطر همراهي دوستاني است كه معناي عمرم با آنها دراز و منتشر و مستدام خواهد ماند و اين همان عشق است. تعارف هم نمي كنم .
از آرش عزيز ( محدوده ي سرخ ) ، بايد خيلي ممنون باشم كه همه ي زحمات را متقبل شد . بي ادعا و بسيار سريع آستين بالا زد و همه ي مطالب را از وبلاگ وطني ها به وبلاگ اجنبي ها انتقال داد . همه ي اين اتفاقات در عرض كمتر از بيست و چهار ساعت رخ داد.( جل الخالق)!!. لابد اگر من مي خواستم تنهايي اين كار را انجام دهم اولين پست ام در اينجا تبريك نوروز بود .!!
اين آرش خان ، با حشمت و بزرگواري و آرامش پذيراي ما شد . خرده فرمايشات !! ما را تحمل كرد و امور را به نحو احسنت انجام داد .
آرش جان روي ماهت را مي بوسم .
از مهدي عزيزم نيز براي همراهي و همفكري بي وقفه اش سپاسگذارم . زندگي ام با حضورش بر مدار ديگري مي گردد .
طي يك اتفاق ساده با دختر خانمي آشنا شدم بنام ليلي (لام اول با سكون) . دختر خانمي مهربان و فعال و آوانگارد ، جزئي از پيكره عظيم و مفصل هوموسكشوآل ها . اين دختر خانم خيلي شيك ، كار وبلاگ هم ميكند اما از آنجايي كه زياد اهل سر و صدا نيست كسي خبر ندارد . حالا من ، وبلاگ اش را به دوستان معرفي مي كنم تا نشان دهيم كه ما هميشه هواي همديگر را داريم .

                             
يكي از آدمهاي داستان" والس خداحافظي" ميلان كوندرا معتقد است بالاترين لذت عالم در تحسين شدن است، و بد هم نمي گويد! حالا اين تحسين به حق باشد يا به ناحق، فرقي در اصل قضيه نمي كند .
اين بود شرح چگونگي مهاجرت به دامن رسانه ي دشمنان، تقدير از دوستاني كه وزن و سهم مهمي در كارهايم دارند، و آشنايي با يك خانم با كلاس ... مي خواستم اطلاع رساني كرده باشم. و كردم احتمالا ً.


۹ نظر:

محمد گفت...

خب...خب...خب
چه دل و قلوه ای به هم دادن این دوتا !!! (چشمک)
خونه ی نو مبارک نیما خان...
امیدوارم خاطرات خوبی داشته باشی تو blogger

لی لی گفت...

سلام.ممنون نیما. از کلاغ خوشم میاد.باحال راه میره.

dozdedelha گفت...

مبارك باشه پسرك با ذوق!

شایان گفت...

اینم بگم! من اگه حس کامنت دادن ندارم، دلیل نمیشه تو کامنت نزاری. شاید نمی تونم بعضی پست ها رو بخونم یا ارتباط باشون نمی گیرم.
اوکی داداش؟ ;)

نقطه چين ها. . . گفت...

..خوشحالیم که به بلاگر اومدی..بعدها که با امکاناتش آشنا بشی میفهمی چقدر باحاله!.... :-)

یوسف

مهدی گفت...

این کامنت برای سلام و احوال پرسی است و ارزش دیگری ندارد.

خشایار گفت...

سلام همسايه

eli گفت...

مبارکه. خوب کردی اومدی. بابت معرفی لی لی هم ممنون. ماچ

gharibe89 گفت...

به به .. خونه ی نو مبارک .. خوب بود پس ، واسه اثاث کشی آدم داشتی ;-)
میس خواستم از این کارت تعریف کنم ، دیدم اون اخرش نوشتی بالاترین لذت عالم در تحسین شدن است ، واسه همین چیزی نمی نویسم .. همینجوری ، خواستم یکم حالتو بگیرم :-))
ولی مگه میشه چیزی ننوشت ؟ .. عالی می نویسی بشر ..